سوره الشوری/آیه38 (اقامه ی نماز)
ترجمه:وكسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را بر پا داشته و كارشان با مشورت میانشان انجام مىگیرد و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق مىكنند
نکته: طلحه و زبیر به حضرت علىعلیه السلام گفتند: ما به شرطى با تو هستیم كه در هر كار با ما مشورت كنى، زیراحساب ما از دیگران جداست، حضرت فرمودند: «نظرتُ فى كتاب اللّه و سنّة رسوله فامضیتما دلاّنى علیه و اتبعته و لم احتج الى آرائكما فیه ولا رأى غیركما ولو وقع حكملیس فى كتاب اللّه بیانه ولا فى السنّة برهانه و احتیج الى المشاورة فیه لشاورتكمافیه» <37> من در كتاب خدا و سنّت رسول او نگاه مىكنم هر چه بود پیروى مىكنمو نیازى به رأى و مشورت شما و دیگران ندارم ولى هرگاه امرى بود كه در كتاب و سنّتبرهانى بر آن نداشتم و نیاز به مشورت بود با شما مشورت خواهم كرد.
در آیه 38، نظام شورى براى اداره امورجامعه مورد تأكید قرار گرفته و به همین جهت این سوره شورى نام گرفته است. ما نیزبه همین مناسبت، بخشى از روایات در باب مشورت و شورى را در اینجا مىآوریم. <38>
«شاور العلماء الصالحین» با دانشمندانوارسته مشورت كن.
«واجعل مشورتك من یخاف اللّه» در مشورتخود كسانى را قرار ده كه خدا ترس باشند.
«شاور المتّقین الّذین یؤثرون الاخرةعلى الدنیا» با اهل تقوى كه معاد را بر معاش ترجیح مىدهند مشورت نما.
«خیر من شاورت ذوى النهى والعلم و اولواالتجارب و الحزم» با عقلایى كه داراى علم و تجربه هستند مشورت كن.
«لا تدخلّن فى مشورتك بخیلاً و لاجباناً و لا حریصا» با افراد بخیل و ترسو و حریص مشورت مكن.
«رأى الرجل على قدر تجربته» ارزش هر رأىبه مقدار تجربه صاحب رأى است.
«أن یكون حرّاً متدیّناً صدیّقاً و انتطلعه على سرّك» با افرادى مشورت كن كه راستگو باشند و وابستگى نداشته باشند و اورا بر راز خود آگاه كن تا بتواند رأى جامع و كامل ارائه دهد.
«مشاورة العاقل الناصح رشد و یمن وتوفیق من اللّه» در مشورت با عاقل خیرخواه رشد و بركت و توفیق الهى است.
«شاور فى امورك من فیه خمس خصال...» دركارهاى خود با كسى مشورت كن كه در او پنج خصلت باشد: عقل، علم، تجربه، خیرخواهى وتقوا.
سؤال: چرا در نامه 31 نهج البلاغه ازمشورت با زنان نهى شده است؟
پاسخ: مشورت تابع جنسیّت نیست، بلكه تابع معیارو ملاك است. امام على علیه السلام مىفرماید: «فانّ رأیهن الى افن» چون زن عاطفى واحساساتى است، معمولاً رأى و نظر او استدلالى نیست. لذا در حدیث دیگرى مىفرماید: هرگاهتجربهاى از عقل و كمال یك زن داشتید، با او مشورت كنید. بنابراین دلیل نهى ازمشورت با زنان، سستى رأى بوده است و هرگاه مردى نیز این گونه باشد نباید موردمشورت قرار گیرد.
سؤال: با اینكه قرآن مىفرماید: اكثرمردم اهل اندیشه نیستند، «اكثرهم لا یعقلون» <39> ، «اكثرهم لا یعلمون» <40>، بسیارى از آنان فاسقند، «اكثرهم فاسقون» <41> و بسیارى در برابر حقّ تسلیمنیستند، «اكثرهم للحق كارهون» <42> پس سفارش به مشورت براى چیست؟
پاسخ: قرآن اكثریّتِ مردمى را در نظردارد كه گرفتار شرك و فساد و هوس هستند و هرگز مرادش «اكثر المتّقین» و «اكثرالمؤمنین» نیست.
فواید مشورت:
- احتمال خطا را كم مىكند.
- استعدادها را شكوفا مىكند.
- مانع استبداد مىشود.
- مانع حسادت دیگران است. اگر با مشورتكامیاب شدیم چون دیگران رشد ما را در اثر فكر و مشورت خودشان مىدانند نسبت به ماحسادت نمىورزند. فرزندى كه رشد مىكند هرگز پدرش به او حسادت نمىورزد، چون رشداو را بازتابى از رشد خود مىداند.
- امداد الهى را به دنبال دارد، درفرهنگ دینى ماست كه «یداللّه مع الجماعه»
- استفاده از آراء دیگران طرح را پخته وجامع مىكند. «من شاور الرجال شارك فى عقولها»
- مشورت نوعى احترام به مردم است، ممكناست در مشورت حرف تازهاى به دست نیاید ولى احترام به شخصیّت مردم است.
- وسیله شناخت دیگران است. تا مرد سخننگفته باشدعیب و هنرش نهفته باشد با مشورت مىتوان درجه علمى و فكرى و تعهّد وبرنامه ریزى افراد را شناخت.
سؤال: آیا مشورت پیامبر با مردم جنبهظاهرى داشت؟
پاسخ: هرگز، زیرا اگر مشورت مىفرمود وخلاف آن را انجام مىداد نه تنها به امّت احترام نگذاشته بود، بلكه به نوعى روحآنان را جریحهدار مىكرد.
پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله در جنگهاىبدر، اُحد، خندق، حدیبیه، جنگ با بنىقریظه و بنىنظیر و فتح مكّه و جنگ تبوك بامسلمانان مشورت فرمود.
مشورت در مسائلى است كه مربوط به مردمباشد، ولى در امورى كه مربوط به خداوند است نظیر بعثت، امامت و عبادت، جاى مشورتنیست. نماز پیمان الهى است، «الصلوة عهد اللّه» عهد خدا را باید انجام داد و نیازىبه مشورت ندارد. امامت و رهبرى امّت نیز عهد الهى است، زیرا همین كه حضرت ابراهیماز خداوند درخواست كرد كه نسل او رهبر جامعه شود، خداوند فرمود: رهبرى و امامتپیمان و عهد من است و سپردن آن مربوط به گزینش من است نه دعاى تو و اگر از شخصىظلمى سربزند لایق رهبرى نیست، «لاینال عهدى الظالمین» پس در رهبرى امّت، بایدتسلیم او باشیم، چنانكه قرآن مىفرماید: «انى جاعلك للناس اماماً» امامت به انتخابمن است.
اسلام دین جامع و كامل است.
پیام:1- شیفتگان نماز و انفاق، از نعمتهاى برتر و ابدى قیامت برخوردارند. «ماعنداللّه خیر و ابقى... والّذین استجابوا...»
2- توجّه به ربوبیّت خداوند سبب شیفتگى انسان نسبت به انجام دستورات است. «استجابوا لربّهم»
3- اجابت دعوت خدا، باید با عمل باشد نه ادّعا. «استجابوا... اقاموا»
4- غرائز را كنترل و موانع را برطرف كنیم تا راه بندگى خدا باز شود. «یجتنبون - یغفرون - استجابوا لربهم»
5- مؤمن استبداد ندارد، اهل انزوا نیست و به رأى دیگران احترام مىگذارد. «و امرهم شورى بینهم»
6- آنچه مورد سفارش است، اقامه نماز است نه فقط خواندن نماز. (یعنى انجام باشكوه نماز با تمام شرایط) «اقاموا الصلاة»
7- حساب نماز از سایر عبادات جداست. (با اینكه نماز جزو امور موجب استجابت ربّ است، ولى نام آن جداگانه آمده است.) «استجابوا لربّهم و اقاموا الصلاة»
8- شورى و مشورت، مربوط به امور اجتماعى مردم است، نه احكام و دستورات دینى. «امرهم شورى بینهم»
9- از بیگانگان نظریه نخواهید. «بینهم»
10- انفاق مخصوص مال نیست بلكه از علم و آبرو و قدرت نیز باید به دیگران كمك كرد. «ممّا رزقناهم»
11- انفاق كننده بداند آنچه دارد از خودش نیست، رزق خداست. «رزقناهم»
12- نماز، تكبّر؛ مشورت، استبداد و انفاق، بخل را در جامعه محو مىكند. «الصلاة، شورى، ینفقون»
13- دفاع لازم است گرچه با استمداد از مؤمنان باشد و سكوت و ظلم پذیرى ممنوع است. «ینتصرون»
14- در برابر خودىها گذشت و بخشش و در برابر ستمكاران، استمداد و دفاع لازم است. «یغفرون - ینتصرون»- در مسائل اعتقادى: «آمنوا و یتوكّلون»
- در مسائل اخلاقى: «یجتنبون، یغفرون»
- در مسائل اجتماعى: «شورى بینهم»
- در مسائل عبادى: «اقاموا الصلوة»
- در مسائل اقتصادى: «ینفقون»
- در مسائل سیاسى و نظامى: «ینتصرون»
جالب است این صفات در قالب فعل مضارع آمده كه نشان استمرار است
نویسنده: محمدرضا مینایی