loading...
سایت بزرگ چشمه
تعطیل شد بازدید : 80 دوشنبه 09 مرداد 1391 نظرات (0)
داستان های کوتاه و خواندنی

نام من راکوئل است و هفته پیش مسلمان شدم.
از سال 1996 تا سال 2004 در شهر دیترویت یک افسر پلیس بودم و در سال 2002 در یک عملیات تعقیب و گریز مورد اصابت گلوله قرار گرفتم. احساس می کردم که به مرگ نزدیک شده ام و این را می دانستم که بعد از مرگ شروعی دوباره و زندگی جدیدی خواهم داشت؛ اما نمی دانستم که چگونه باید به دنبال خدا باشم.

تا زمانی که با دوستان مسلمانم آشنا شدم و آنها تا حد زیادی به من در این راه کمک کردند.

بعد از آن زندگی من دستخوش تغییرات زیادی شد و دیگر ترسی از مرگ نداشتم و متوجه شدم که تنها چیزی که ما باید از آن بترسیم خداوند است. من واقعاً به مرگ نزدیک بودم و نمی دانم که آیا اگر آن موقع می مردم به جهنم می رفتم یا نه!EXarisfa.comEX<-m->http://postman13.mihanblog.com/post/1262<-mm->نامه عبرت آموز پلیس تازه مسلمان شده زن<-mmm->
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
امیدواریم لحظات خوشی را دراین سایت سپری کنید واز مطالب و امکانات آن لذت ببرید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شمادرباره مطالب این وبلاگ چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 157
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 238
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 245
  • بازدید ماه : 289
  • بازدید سال : 3,131
  • بازدید کلی : 189,840
  • کدهای اختصاصی